روزهای بیکاری

این روزها حسابی کسل ام. اولین جایی که apply کردم برای کار بهم جوابی نمیده و میگه داره با هیئت مدیره صحبت میکنه. یه جورایی حس رو هوا بودن دارم. البته طبیعیه و شغل یکی از مهم ترین هاست. و باید کارفرما به من اعتماد پیدا کنه. 

this mornig I contacted the product manager and he admited that the board of directors do not agree with the base salary I  offered. well that is ok and I agreed with the amount they preferred. And I am still waiting for the meeting they should set. 

خب این از کارم که رو هواس 😐

خب خیلی هم کاری از دستم برنمیاد بیشتر از این. ☺

دوست دارم کلاس پیانو شروع کنم ولی روم نمیشه به مامان و بابام بگم پول بدن. دوست دارم پیانو رو آروم آروم حرفه ای تر بشم. امروز رفتم بالاخره نوای شهر آشوب و مشاوره گرفتم. پیش یه استادی به نام نمیدوم اسمش چی بود ولی باحال بود. چقد گرون😵

ولی میتونم Afford اش کنم. 

الان توی کتابخونه محل مون نشستم. هوا خوبه همه چیز خوبه منم خوبم و سلام میرسونم

خسته شدم دیگه🥱 

راستی دهن سرویس به مولا، Stranger things 4 برخلاف 1 و 2 اش خیلی گند زد و حالمو بد کرد. لعنت بهش. ولی هیچی مثش نمیشه. دیشب از سر بیکاری fear street رو دیدم. آشغال بود به معنای واقعی.

ارسال شده در دسته بندی نشده, روز‌ نوشت

یک دیدگاه بنویسید